نسبت انجمنهای «اسلامی» با امامخمینی و بازرگان؛ دو خط موازی
تاریخ انتشار: ۱۹ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۹۷۷۷۲۶
با این حال اگر در گذشته سهم ناچیز دانشگاه در تلویزیون به علت تعداد کم شبکههای تلویزیونی توجیه میشد، امروز با تعدد این شبکهها خیلی توجیهپذیر نیست که تنها در ایام روز دانشجو و آنهم در برخی برنامهها به دانشگاه پرداخته شود. با این حال یکی از برنامههایی که با حضور تعدادی از فعالان سابق و فعلی تشکلهای دانشجویی به بحث جنبش دانشجویی در ایران پرداخت، برنامه «صدوهشتاد درجه» بود؛ برنامهای که هرچند سوالمحوری خود را بر رکود جنبش دانشجویی استوار کرده بود اما بلافاصله پس از سخنان میهمانان آن، مباحث دیگری محل گفتوگو قرار گرفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نسبت تشکلهای دانشجویی با جامعه و مردم و به تعبیری گلخانهای شدن آنها، فاصله گرفتن تشکلهای دانشجویی از دوگانه رصد و نقد صاحبان قدرت و حکومت و در عوض پیادهنظام شدن برای برخی احزاب، چرایی محدود کردن تشکلهای دانشجویی در دوگانه اصلاحطلب یا اصولگرا، موضوعات جدی دیگری بود که در این برنامه به بحث گذاشته شد. اما میهمانهای این برنامه یعنی علی خضریان و حسین نقاشی که از ادوار تشکلهای دانشجویی محسوب میشوند، محوریت برنامه را حول دو موضوع شکل دادند؛ بازتعریف نسبت برخی تشکلهای دانشجویی با پسوند اسلام و نیز ادعای وجود تشکلهای موازی. علی خضریان، دبیر سیاسی اسبق اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل و حسین نقاشی، دبیر اسبق انجمن اسلامی دانشگاه تهران است. همواره گفتوگوهای این دو جریان در تشکلهای دانشجویی مورد توجه و همین تفاوتها علت اصلی جدایی تعدادی از دفاتر انجمنهای اسلامی از دفتر تحکیم وحدت و تاسیس اتحادیهای جدید در سال 78 بوده است.
امیر قاسمی از فعالان دانشجویی که نزدیک به تشکل متبوع حسین نقاشی است در ابتدای بحث این ادعا را مورد سوال قرار داد که چرا گروهی که 95 درصد اشتراکنظر دارند، بهرهمند از پنج تشکل دانشجویی هستند اما گروههای متفاوت دیگر حق برخورداری از یک تشکل دانشجویی را هم ندارند؟ او در ابتدای سخنان خود البته به نقد تعریف شدن تشکلهای دانشجویی در دوگانه اصلاحطلب و اصولگرا پرداخت. علی خضریان نیز از همین موضوع استفاده کرد و با بیان اینکه او هم قائل به برچسبزنی به تشکلهای دانشجویی به اصولگرا و اصلاحطلب نیست، گفت: «قرار نیست تشکلهای دانشجویی پیادهنظام جریانهای سیاسی باشند و با فرض این مقدمه تشکلهایی که در جریان جبهه انقلاب اسلامی تعریف میشوند با هم اختلافات فکری، تشکیلاتی بسیار جدی دارند.»
قاسمی اصرار داشت که بین بسیج دانشجویی با تشکلی مانند انجمن اسلامی مستقل اشتراکات زیادی وجود دارد و چرا باید در دو تشکل مجزا فعالیت کنند و در عوض به گروههایی که اختلافهای فکری با این جریان دارند یا حتی در داخل حاکمیت محسوب نمیشوند، اجازه فعالیت داده نشود؟
خضریان اما تاکید کرد:«اینکه مثلا در یک دانشگاهی یکی از مواضع تشکلی مانند انجمن اسلامی که با رای دانشجویان اعضایش انتخاب میشوند، با موضع بسیج دانشجویی یکسان باشد، مبنایی برای تحلیل یکسان بودن این دو تشکل نیست.»
در این بخش از برنامه اما بحث وارد موضوع جدیتری شد و آن ماهیت انجمنهای اسلامی بود. حسین نقاشی انجمنهای اسلامی را از لحاظ گفتمانی به جریان نواندیش دینی نزدیک میدانست اما خضریان با اشاره به خاطرات حشمتا... آزاده از موسسان انجمنهای اسلامی، پیادهسازی حداکثری اسلام در دانشگاهها را ماهیت اصلی این تشکل عنوان کرد. آزاده در خاطرات خود میگوید در سالهای نفوذ حزب توده و جریان لیبرال در دانشگاهها، جریان مسلمان در دانشگاه بهدنبال تشکیلاتی بود تا در مقابل این جریان قد علم کند و به تعبیری برای اقامه شئون دینی، دانشجویان مسلمان هم دارای تشکیلاتی باشند.
خضریان با بیان این موضوع گفت بعد از انقلاب اسلامی تشکلهای دانشجویی که در تحقق انقلاب اسلامی هم با امامخمینی(ره) پیوند خورده بود، در رابطه با امام تعریف میشد.
خضریان با طرح این سوال که نسبت جریان مدعی انجمن اسلامی در برخی دانشگاهها با امام چیست، خطاب به نقاشی گفت: «آیا شما تاکنون نشنیدهاید که امامخمینی(ره) سازمان مجاهدین یا همان منافقین را فرزندان بازرگان میدانست و جریان نهضت آزادی را خطرناکتر از آنها مطرح کرد؟»
این فعال سابق دانشجویی بر این نکته تاکید کرد که انجمنهای اسلامی که امام را بهعنوان معلم خود میدانند با بازرگان دهه 20 یا حتی بالاتر با بازرگان سال 57 که با حکم امامخمینی(ره) نخستوزیر انقلاب است و خدماتی داشته مشکلی ندارند. این سوال که با سکوت حسین نقاشی مواجه شد از آنجایی کلیدی محسوب میشود که هنوز برخی انجمنهایی که مدعی اسلام و پیروی از امامخمینی(ره) هستند، نتوانستهاند جمع بین امام و بازرگان، جمع بین امام و نهضت آزادی و جبهه ملی را توجیه کنند. تصاویر بازرگان، مصدق و امامخمینی(ره) در حالی در دفاتر برخی از این انجمنها نصب شده است که امامخمینی(ره) مواضع صریحی نسبت به افراد یادشده داشتند.
حسین نقاشی مدعی شد که انجمنهای اسلامی برونداد جریان میانه با محوریت آیتا... خراسانی و میرزای نائینی در قبال جریان غربگرا با محوریت تقیزاده و جریان مذهبی سنتی با محوریت شیخفضلا... نوری بوده است و باید وفاداری خود را به عقبه گفتمانی خود در سالهای بعد با محوریت جریان حسینیه ارشاد حفظ کند.
در این بخش از گفتوگو محمدامین سلیمی، دبیر شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی این سوال را مطرح کرد که در این میان چه سهمی را برای امامخمینی(ره) قائلید؟
نقاشی با تعریف امامخمینی(ره) در قالب گفتمانی موسوم به نوفل لوشاتو ادعای جدیدی را مطرح کرد و گفت تشکلهای دانشجویی باید امامخمینی(ره) را در قالب این تعریف قبول داشته باشند.
این ادعا در حالی است که آنچه تحت عنوان امام پاریس با امام قم مطرح میشود، اساسا دچار اشکال است بهطوری که هیچ تفاوت مبنایی در مواضع امامخمینی(ره) در پاریس و پس از انقلاب دیده نمیشود. جریان مدعی گفتمان نوفل لوشاتو، در حالی امامخمینی(ره) را به تفاوت موضع در رای مردم، قبل و پس از انقلاب متهم میکند که امامخمینی(ره) در همه سالهای عمرشان بر میزان بودن رای ملت تاکید داشتهاند.
در سوی دیگر پیام مرادی، دبیر سابق واحد سیاسی اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل گفت که اتفاقا انجمنهای اسلامی در زمانی از دفتر تحکیم وحدت در سال 78 جدا شدند که جریان حاکم کمترین نسبتی با امامخمینی(ره) و حتی با همان بازرگان مفسر قرآن نداشتند.
هرچند حسین نقاشی این موضوع را اتهامی کذب دانست اما گفت حضور چپها و لیبرالهای غیرمذهبی در انجمنهای اسلامی به اوایل دهه 80 مربوط میشود که بخشی از آن ناشی از سهلانگاری و بخشی ناشی از آییننامههایی بود که اجازه فعالیت به جریانهای غیرمسلمان را نمیداد! او البته مدعی شد که تشکل منتسب به او مقابل این انحراف ایستاده است.
در این بخش از برنامه امیر قاسمی دیگر فعال دانشجویی حاضر در برنامه رو به خضریان با بیان اینکه گروههای دیگری چون مارکسیستها باید در دانشگاه حق اظهارنظر داشته باشند، گفت: «شاید ما انقلاب را با کسی غیر از امام شناخته باشیم و نظرمان با شما متفاوت باشد.» خضریان اما در پاسخ گفت: «شورای عالی انقلاب فرهنگی میتواند شرایطی را فراهم کند که گروههای دیگر اجازه فعالیت داشته باشند اما این دلیل نمیشود که به بهانه نقص قانون، افراد غیرمعتقد به اسلام در انجمنهایی که عنوان اسلام دارند، فعالیت کنند.»
خضریان در ادامه به بیان مصادیقی پرداخت که افرادی که اعتقادی به مبانی اسلامی ندارند در تشکیلات انجمن اسلامی حضور داشتهاند؛ اعلام رسمی اعتقاد به مارکسیسم دبیر یک انجمن اسلامی، توهین نشریه یک انجمن اسلامی در دانشگاه تهران به امامهادی(ع) و اقدام به خلاف شرع، برخی از این مصادیق بود. نقاشی مجدد بر این ادعا پافشاری کرد که تشکلهای فعلی تفاوتی با هم ندارند و تشکل موسوم به تادا با محدودیت مواجه میشود. سلیمی در این بخش از نقاشی پرسید تادا مخفف چیست؟ نقاشی گفت تشکل اسلامی دانشجویان. سلیمی بلافاصله تاکید کرد وقتی تشکلی عنوان اسلامی را برمیگزیند نمیتواند در نشریات خود مواضع غیراسلامی داشته باشد و همه حرف ما همین است. حسین نقاشی اما در مقابل مدعی شد تشکلهای فعلی تفاوتی با هم ندارند.
این بحث البته در ابتدای دولت دوازدهم مطرح شد. یک ایده درباره چرایی طرح این موضوع میگوید این حربه برای تاسیس تشکلهای جدید نزدیک به دولت در رسانهها مطرح شد. نگاهی به مواضع تشکلهای یادشده میتواند معیاری برای سنجش این موضوع باشد که آیا تشکلهای فعلی معتقد به امام و رهبری و فعالیت در چارچوب قانون اساسی یکسان هستند یا خیر؟ مهمترین بزنگاه سیاسی که میتواند تصویر صحیحی بسازد، انتخابات ریاستجمهوری است. بهعنوان مثال در انتخابات سال 92 تشکلهای قانونی در دانشگاهها چنان متکثر بودند که نمیتوان گفت بهصورت واحد از یک کاندیدا حمایت کردهاند و در عوض جریانی که مدعی تریبون نداشتن در دانشگاههاست تمامقد از کاندیدای جریان راست سنتی حمایت کردند.
منبع: فرهیختگان
منبع: ایسکانیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iscanews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسکانیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۹۷۷۷۲۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
افول تشکلهای دانشجویی، بدنه اجرایی کشور را تضعیف میکند
به گزارش خبرنگار گروه استانهای ایسکانیوز از اصفهان، افت محسوس پویایی تشکلهای دانشجویی ظرف سالهای اخیر، موضوعی است که بارها مورد اشاره تحلیلگران قرار گرفته و تلاش شده در این خصوص آسیبشناسی شود. فرید نادری دانشجوی دکتری مهندسی سازه در دانشگاه خواجه نصیر، از جمله فعالان باسابقه تشکلهای دانشجویی است که هم در دانشگاه آزاد و هم دانشگاههای دولتی، سابقه تحصیل و کنشگری دانشجویی داشته و بینش خوبی راجعبه فراز و فرود تشکلهای دانشجویی و چالشهای موجود در این حوزه دارد. وی انقطاع روند نسلسازی در تشکلها را ناشی از سیاستهای غلط مسئولان دانشگاهی و یکدستسازی تشکلها دانسته و بر لزوم حفظ استقلال این نهادها و احیای اصالت آنها تأکید دارد. این گفتوگوی تفصیلی را در ادامه میخوانید.
به عنوان سؤال نخست، چگونه وارد فضای کنشگری دانشجویی شدید و چه مسیری را پیمودید؟زمانی که من در سال ۱۳۹۴ وارد دانشگاه آزاد اصفهان شدم، اغلب دانشجویان دغدغههای سیاسی داشتند. بهخاطر همین، خود به خود من هم وارد این فضا شدم. البته، فعالیتهای سابق سیاسی در خانوادهام هم در این موضوع بیتأثیر نبود.
پس از مدتی برای اجرای برنامههای مختلف، در کنار «بسیج دانشجویی» مستقیماً با معاونت فرهنگی دانشگاه وارد همکاری شدم. این فعالیتها در نهایت زمینهساز حضورم در «تشکل سیاسی امیرالمؤمنین (ع)» که یکی از قدیمیترین تشکلهای دانشگاه آزاد در کشور بود، شد. پس از دو سال فعالیت و پیمودن سلسلهمراتب تشکیلاتی، دبیر این تشکل شدم و بعد از یک سال نیز در «شورای مرکزی اتحادیه تشکلهای اسلامی-سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی» مسئولیت پذیرفتم.
پس از ورود به تشکلهای سیاسی دانشگاه، چه برنامهای را دنبال کردید؟پس از حضور در تشکل امیرالمؤمنین (ع) متأسفانه شاهد حواشیای از جمله گرایشهای جناحی این تشکل بودم. به همین دلیل پس از راهیابی به شورای مرکزی تشکل با رأی دانشجویان و انتخاب شدن به عنوان دبیر تشکل، اولین گام، حذف وابستگیها بود.
این تشکل بهطور عمده، هدف تبیین و بسترسازی فضای سالم سیاسی برای کنشگری دانشجویی را دنبال میکرد. به همین دلیل، معمولاً هنگامی که کانونها و انجمنهای علمی خواهان برگزاری برنامههایی بودند که رویکرد فرهنگی-سیاسی و علمی-سیاسی داشت و آنها به دلیل مقررات قادر به ورود به مباحث سیاسی نبودند، این نوع برنامهها را بهطور مشترک با همراهی تشکل امیرالمؤمنین (ع) برگزار میکردیم و بُعد سیاسی برنامه را ما برعهده میگرفتیم. این نوع جلسات، به ما امکان تبیین مسائل روز سیاسی را با مشارکت دانشجویان عضو کانونها و انجمنهای علمی میداد.
آغاز یکدستسازی آیا آرمان یا هدفی در طول فعالیت داشتی که تحقق آن به چالش برخورده باشد؟به شخصه فرد آرمانگرایی نیستم که روند کاریام را مبتنی بر عقاید آرمانی جلو ببرم. برعکس، خود را واقعگرا میدانم و سعی میکنم تحلیلهایام هم مبتنی بر عملگرایی باشد به همین دلیل، تا آنجا که به عملکرد من بازمیگشت، تقریباً هیچ مشکلی نداشتیم و همه برنامهها بهخوبی اجرا میشد.
مشکلات از جایی شروع شد که پس از مدتی فعالیت، معاونت فرهنگی دانشگاه آزاد تصمیم گرفت که با ایده حذف تشکلهای قدیمی و جایگزین کردنشان با تشکلهای جدید موافقت کند! تشکل اسلامی-سیاسی امیرالمؤمنین (ع) جزوی از همین تشکلهای قدیمی بود که با استراتژی جدید دانشگاه باید حذف میشد. اکثر تشکلهای قدیمی بعد از این جریانات، یا تغییر هویت دادند و یا اساساً منحل شدند.
پایان شناسنامهدارها بهنظر شما، هدف از سیاست جدید دانشگاه در قبال این تشکلها چه بود؟رویکرد دانشگاه برای پویایی فضای سیاسی دانشجویی، در ابتدا معطوف به احیای تشکلهای قدیمی بود. اما به هر دلیلی، این رویکرد تغییر کرد و دانشگاه تصمیم گرفت که نهادهای سیاسی دانشجویی ذیل تشکلهای تابلودار ساماندهی شوند [تشکلهای تابلودار، تشکلهایی با عنوان واحد در سراسر کشور مثل «انجمن اسلامی» یا «جامعه اسلامی» هستند که با پسوند نامِ دانشگاه، از یکدیگر تفکیک میشوند]. با این روش، کنترل تشکلها آسانتر است؛ زیرا همگی زیرمجموعه اتحادیههای مشخصی خواهند بود. در آن برهه، بسیاری از تشکلها فعالیت غیروابسته و بدون رنگ و بوی جناحی داشتند و با تعریف شدن بهعنوان زیرمجموعه یک تشکل با خط فکری ثابت مخالفت میکردند؛ اما در نهایت، این دانشگاه بود که توانست اراده خود را حاکم کند.
آسیب تشکلهای جناحی آیا این فرآیند، در تضاد با دیدگاه رهبری در رابطه با «پرهیز از نگاه جناحی، سیاسیکاری و تبدیل دانشگاه به باشگاه احزاب» نبود؟بله! بهنظر میرسد با سخن مقام معظم رهبری مغایرت داشت. البته باید توجه داشت که تشکلهای تابلودار، بهصورت زبانی اعلام میکنند که گرایش جناحی ندارند. اما در عمل -برای مثال زمان انتخابات- دقیقاً از نامزدهای جناح مشخصی حمایت کرده و متصل به جناحها میشوند.
در کشورهای توسعهیافته، احزاب با مانیفست و تشکیلات مشخصی فعالیت دارند که تعداد آنها هم محدود است در برابر عملکردشان پاسخگو هستند. اما در شرایطی که در کشورها ما هرگاه چند نفر اراده کنند میتوانند با فراهم کردن سادهترین شرایط، حزبِ خود را تأسیس کنند، گرایش دانشگاه به این احزاب و جریانهای غیرپاسخگو، هم دانشگاه و هم دانشجویان را دچار آسیب میکند. فضای دانشجویی، باید بدون وابستگی سیاسی باشد و دانشجو آزادانه بتواند فعالیت و کسب تجربه کند.
چه شرایطی باید فراهم میشد تا استراتژی دانشگاه در یکدستسازی تشکلها ذیل چند تابلوی مشخص، بتواند به موفقیت برسد؟این رویکرد زمانی خوب بود که دانشگاه میتوانست تمامی گرایشها و سلایق را پوشش دهد. هدف اصلی این سیاستها، گذر دادنِ نسلی تشکلها با فشار دانشگاه بود. درحالی که گذر نسلی باید در خود تشکل انجام شود. چهطور میشود به اجبار، گذر نسلی را محقق کرد؟! اصرار دانشگاه بر این موضوع و بیتوجهی به لزوم پرورش نسل در بطن خود تشکلها، باعث شد این نهادها هماکنون در «کما» باشند و پس از گذر چندین سال هنوز دانشگاه نمیتواند آنها را احیا کند.
تشدید انقطاع نسلی سهم پاندمی کرونا را در این تحولات چهقدر برجسته میدانید؟اتفاقاً دلیل کاهش کیفیت رویدادهای دانشگاهی پس از پایان پاندمی کرونا، هم به زعم من بیتوجهی به نسلسازی اصولی در بطن تشکلها بود. معدود نهادهای دانشجویی که توانستند علیرغم این چالشها، بعد از کرونا هم زنده بمانند، دقیقاً همان نهادهایی بودند که پرورش نسل را به هر ترتیبی دنبال کردند. ولی آن دسته از تشکلها که درگیر تغییر سیاستهای فرهنگی دانشگاه شدند و از این مقوله غافل ماندند، بعدها سطح فعالیتهای سیاسی و فرهنگی در دانشگاه را نیز همراه با افت خود، پایین کشیدند. مثل مشارکت در انتخابات همین امسال که تا لحظه آخر، هیچ تشکلی وارد میدان نشده بود!
با حذف تشکلهای قدیمی، تمامی تجهیزات و امکاناتی که طی سالها تلاش ادوار مختلف جمعآوری شده بود، متأسفانه و ناباورانه در بدنه اداری دانشگاه تقسیم شد و حتی دیگر راه احیای آنها نیز وجود نداشت. تشکلهای جدید هم با فقدان پشتوانه انسانی، تشکیلاتی و سختافزاری، قدرت کار کردن نداشتند. معتقدم اگر دانشگاه به جای رویکرد حذفی، فرصت میداد تا نسل جدید آهسته-آهسته وارد تشکلهای قدیمی شود، عمر این تشکلها اقلاً حداقل ۴ یا ۵ دوره تدوام پیدا میکرد و فضای سیاسی در دانشگاه پویا میماند.
این مشکلات، تا چه اندازه در دانشگاههای دولتی هم نمود دارد؟فضای تشکلها در دانشگاههای دولتی هم چالشهای خص خود را دارد. اما افت تشکلها در سطح دانشگاه آزاد بسیار جدیتر بوده است؛ زیرا دانشگاههای دولتی، قواعد و تشکیلات مشخصی را از دههها قبل پدید آورده بودند. دانشگاه آزاد سعی کرد از رویکرد دانشگاههای دولتی تقلید کند، اما در نهایت، تمامی اتحادیههای دانشجویی خود را هم از دست داد! بنابراین، هرچند تشکلها در دانشگاههای دولتی نسبت به دهه گذشته ضعیفتر شدهاند، اما فعالیت تشکلهای دانشگاه آزاد تقریباً متوقف شده است.
بازگشت تشکلها به دانشجویان آیا هنوز راهی برای احیای تشکلها وجود دارد؟بهنظر من، تشکل باید بیشتر سمت دانشجو باشد تا مسئولان! آسیب اصلی که در بسیاری از تشکلهای جدیدالتأسیس میبینیم، پشتیبانی از مسئولان شهر و دانشگاه بهجای پشتیبانی از دانشجویان است. متأسفانه ساختار طوری برنامهریزی شده که تشکلها و اتحادیهها برای تضمین دریافت بودجه و امتیازات، مجبور به جهتگیری بهسمت مسئولان دانشگاه هستند. باید این ساختار اصلاح شود، تا تشکلها اصالت خود را بازیابی کنند. باید تشکلهای دانشجویی بهسمت دانشجویان برگردند و البته مسئولان هم اگر قصد بازگشت پویایی سیاسی به دانشگاه را دارند، باید دست این تشکلها برای اجرای برنامههایشان بازتر بگذارند.
بهعنوان پرسش آخر، در صورت تداوم سیاستهای فعلی، چه دورنمایی برای فضای کنشگری دانشجویی میبینید؟ دولت و مسئولان کشوری، چه کاری میتوانند برای این تشکلها انجام دهند؟دولت اصلاً نیازی به ورود در تشکلهای دانشجویی ندارد. دولت اگر ظرفیتی دارد، باید آن را در جهت انجام وظایف ذاتیاش و تحقق وعدههایی که به مردم داده بهکار بگیرد! باید استقلال دانشگاه حفظ شود و تشکلها، در فضایی کاملاً دانشجویی احیا شوند. با حفظ روند موجود، مطمئن باشید دیگر جوان توانمند سیاسی در دانشگاه تربیت نخواهد شد و بعداً اگر یکی از آنها بخواهد مسئولیتی بگیرد، بهدلیل فقدان تجربه کافی و پختگی سیاسی، نمیتواند مسئولیت خود را به درستی انجام دهد. با فقدان تجربهاندوزی و شبکهسازی دانشجویی، مدیران میانی کشور در آینده، چهرههای ضعیفی خواهند بود که به اجبار انتخاب خواهند شد.
خبرنگار: علی سمیرمی
انتهای خبر/
کد خبر: 1227677 برچسبها تشکلهای دانشجویی بسیج دانشجویی اصفهان